جایگاه زبان فارسی در جامعه پاکستان

زبان فارسی ۸۰۰ سال زبان رسمی و گفتاری این منطقه بوده است، بنابراین زبان فارسی، زبان مشترک ایران و پاکستان است. به همین دلیل است که مردم پاکستان این زبان را بسیار دوست دارند و حتی امروزه نیز در هر محفل و هر خانه‌ای اهمیت زیادی دارد. اشعار و ضرب‌الامثال‌ فارسی زینت ‌بخش هر خانه، هر گفتگو عمومی و سخنرانی مراسم هستند.

     پاکستان کشوری اسلامی با هفتاد درصد جمعیت مسلمان است و مسلمانان هنوز از نظر ذهنی با فرهنگ دینی و ادبی خود در ارتباط هستند.پاکستان پیش از استقلال، بخشی از شبه قاره هند[i]بوده است و حتی پس از استقلال نیز فرهنگ و ادبیات شبه قاره همچنان در آن حضور دارد و حتی تأثیر عمیقی بر برخی از ایدئولوژی ‌های مذهبی گذاشته است، زیرا زبان فارسی برای مدت طولانی، از دوره غزنویان در قرن یازدهم تا امپراتوری مغول، زبان رسمی شبه قاره باقی ماند. زبان فارسی به مدت ۸۰۰ سال زبان ملی شبه قاره بوده است. زبان فارسی منبعی برای کمک به ادبیات و علم در جهان اسلام و جهان غرب بوده است[ii]. این زبان بر سیاست، ادبیات و آموزش این منطقه تسلط داشت و نقش عمده ‌ای در شکل ‌گیری زبان اردو، زبان ملی پاکستان ایفا کرد. این زبان قبل از دوران استعمار بریتانیا، به طور گسترده در شمال هند برای صحبت بکار گرفته می ‌شد. زبان فارسی بر منطقه شبه قاره تأثیرات عمیقی گذاشته است، زیرا زبان فارسی در دوران غزنویان، سلطنت دهلی، افغان ‌ها و امپراتوری مغول زبان رسمی این منطقه بوده است زبان فارسی در سیاست این منطقه نیز نقش بسیار عمیقی داشته است و زبان اداری و درباری این منطقه بوده است. ادبیات و آموزش این منطقه نیز تحت تسلط زبان فارسی بوده است و این زبان در ادبیات و آموزش منطقه نیز اهمیت زیادی داشت و نقش مهمی در توسعه فرهنگی و ادبی این منطقه ایفا کرد. زبان فارسی تأثیرات عمیقی بر شکل ‌گیری، خط و واژگان زبان اردو داشت، به همین دلیل بسیاری از کلمات زبان فارسی در زبان اردو گنجانده شده است، اما تغییرات در دوران بریتانیا، پس از ظهور حکومت استعماری بریتانیا، زبان فارسی جای خود را به زبان انگلیسی داد و از جایگاه رسمی خود خارج شد.

    پیش از استعمار بریتانیا، زبان فارسی، زبان دوم در شبه قاره هند بود؛ این زبان به عنوان زبان آموزشی و فرهنگی در جنوب آسیا شناخته می ‌شد و در دوره مغول به زبان رسمی تبدیل شد، تا اینکه در سال ۱۸۳۵میلادی وضعیت رسمی و عملکرد رسمی آن لغو شد. از سال ۱۸۴۳میلادی زبان انگلیسی فقط در تجارت در شبه قاره هند استفاده می ‌شد. نفوذ تاریخی فارسی در این منطقه را می ‌توان در تأثیر آن بر بسیاری از زبان ‌های هندی و سایر زبان های خارجی جستجو کرد. به ویژه، زبان اردو نتیجه تأثیر زبان فارسی و زبان‌ های دیگری مانند عربی و ترکی است که پرکار برد ترین زبان در دوره مغول بوده است. فارسی بخش مهمی از فرهنگ و تمدن هند بوده است و در زمان سلطنت اکبرشاه، پادشاه وقت هند، یک بخش ترجمه تأسیس شد که در آن کتاب‌ های کمیاب فارسی به زبان سانسکریت (زبانی پیش از زبان اردو در این منطقه) و کتاب ‌های سانسکریت به فارسی ترجمه می ‌شدند[iii].

    فارسی یک زبان هندو اروپایی است که اکنون در ایران، افغانستان و تاجیکستان برای صحبت بکار گرفته می‌ شود. فارسی، زبان رسمی در ایران، افغانستان و تاجیکستان است، اما این زبان در حدود هفت کشور از جمله قفقاز و بین النهرین صحبت می‌ شود. حدود ۱۲۰ میلیون نفر در ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان می ‌توانند فارسی را بفهمند و صحبت کنند. فارسی منبع کمک‌ های ادبی و علمی به جهان اسلام و جهان غرب بوده است. تأثیر آن بر زبان ‌های همسایه، از جمله به زبان اردو و زبان های محلی پاکستان، هند و سایر همسایگان ایران قابل توجه است. با این حال، تأثیر آن بر عربی کمتر بوده و پشتو گاهی اوقات شکل دوم فارسی نامیده می ‌شود، زیرا دستور زبان این دو زبان تا حد زیادی یکسان است، لذا پس از ظهور حکومت استعماری بریتانیا، با اینکه زبان فارسی جای خود را به زبان انگلیسی داد و از جایگاه رسمی خود خارج شد، اما با این حال، این زبان جایگاه خود را در این منطقه تثبیت کرد، زیرا تأثیر عمیقی بر زبان ‌های رایج در این منطقه، از جمله اردو، هندی، پشتو، سندی و بلوچی، گذاشت، چهل میلیون نفر در سراسر جهان، از جمله پاکستان و افغانستان، به زبان پشتو صحبت می‌کنند. ایالت ‌های خیبر پختونخوا، بلوچستان و مناطق قبایلی پاکستان جمعیت زیادی از پشتو زبانان را در خود جای داده ‌اند. برخی از زبان شناسان معتقدند که پشتو شاخه ای از زبان فارسی است. زبان فارسی را مادر زبان پشتو می نامند، اما پشتو دور از مادر خود، در میان کوه های سخت و دشوار شکوفا شد، به همین دلیل بسیاری از مردم فکر می کنند که پشتو یک زبان مستقلی است، در حالی که اصلاً اینطور نیست. بنابراین، زبان پشتو ریشه در زبان فارسی دارد.

     زبان سندی که اکنون در ایالت سند پاکستان صحبت می شود نیز تأثیرات متعددی از فارسی گرفته است که مهم‌ ترین آنها هزاران کلمه منتقل شده از فارسی به زبان سندی، از جمله بسیاری از اصطلاحات اداری، حقوقی و قضایی است. علاوه بر این، زبان سندی همچنین تحت تأثیر ساختار دستوری فارسی، به ویژه در استفاده از افعال کمکی با اسم و فعل، قرار گرفته است.

     زبان بلوچی که اکنون زبان مردم ایالت بلوچستان پاکستان است به شدت تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته است، از جمله تبادل مستقیم کلمات، واژگان و سایر جنبه ‌های زبانی. برخی از نمونه ‌های قابل توجه این تأثیر به شرح زیر است:

    تأثیرات زبانی: کلمات و عبارات فارسی به ویژه از نظر تاریخی و ادبی در زبان بلوچی گنجانده شده است. این تأثیرات اغلب با سنت‌ های زبانی و ادبی فارسی مرتبط هستند.

    تأثیرات ادبی: ادبیات بلوچی به ویژه در سبک عاشقانه و اندیشه‌ های اخلاقی تحت تأثیر ادبیات فارسی قرار گرفته است. بسیاری از شاعران کلاسیک بلوچی تحت تأثیر ادبیات فارسی قرار گرفته و اشعاری به سبک فارسی سروده‌ اند.

    تأثیرات تاریخی: از نظر تاریخی، منطقه بلوچی به مناطق فارسی زبان ایران نزدیک بوده است که منجر به تبادل زبانی و فرهنگی بین این دو زبان شده است. این تأثیرات در زبان بلوچی به عنوان تأثیرات زبانی و ادبی فارسی قابل مشاهده است[iv].

     سپس شاعران، نویسندگان، صوفیان و عرفای شبه قاره بیشترین تأثیرات را از شاعران مشهور ایرانی مانند حافظ، سعدی، مولانا روم، جامی، حکیم توس و غیره گرفته‌ اند. به نظر می ‌رسد شاهنامه شاعر مشهور فردوسی از مرزهای ایران عبور کرده و به مردم پشتون در اطراف پیشاور تا مناطق قبایلی پاکستان، هم مرز افغانستان، سفر کرده است. بنابراین در چنین شرایطی، زبان فارسی در ریشه ‌های این منطقه نفوذ کرده است و تأثیرات آن هنوز هم پابرجاست.

     از سوی دیگر، مراکز مذهبی همه مسلمانان، اعم از مسلمانان شیعه و سنی این منطقه، نیز در قدیم، در ایران بوده است، چنانکه نیشابور زمانی مرکز مذهبی اهل سنت بوده ‌است و همین طور حوزه‌ های علمیه اصفهان، قم و مشهد از دیرباز از مراکز بزرگ مذهبی مذهب شیعه بوده ‌اند. به همین ترتیب، اکثر شخصیت ‌ها از جمله علما و شخصیتهای ادبی شیعه و سنی نیز اهل ایران بوده‌ اند، مولانا روم، شیخ سعدی و سایر شخصیتهای علمی و عرفانی ایران بین شیعیان و اهل سنت پاکستان از جایگاه والایی برخوردار هستند. بنابراین بیشتر کتاب های مذهبی، چه مربوط به ادبیات عرب، تاریخ، کلام و فلسفه باشند یا مربط به علوم قرآنی بیشتر به زبان فارسی هستند، حتی امروزه نیز بیشتر کتاب ‌های صرف، نحو، منطق، کلام و فلسفه که در مدارس مذهبی شیعه و سنی پاکستان تدریس می ‌شوند، به زبان فارسی هستند، لذا، پس از استقلال پاکستان زبان فارسی در این منطقه اهمیت بیشتری پیدا کرد، زیرا بینانگذاران پاکستان و شخصیت ‌های بزرگ جنبش پاکستان، از جمله علامه اقبال، علاقه‌ی عمیقی به زبان فارسی داشتند، حتی می‌توان گفت که موج بیداری و آزادی که از طریق این جنبش رشد کرد، عمدتاً به زبان فارسی بود. بنابراین، شاعران آن دوره، از طریق اشعار فارسی خود، مسلمانان را از رویاهای غفلتشان بیدار می کردند و پیام آزادی را که زبان فارسی بیشتر برای آن استفاده می‌ شد، رساندند. بنابراین، حتی پس از استقلال پاکستان، زبان فارسی نه تنها رواج یافت، بلکه اهمیت آن برای مردم این منطقه بیشتر برجسته شد. شاید همین امر باعث شده بود که زبان فارسی به عنوان یکی از دروس اجباری در مدارس پاکستان تدریس می شد، تا اینکه ژنرال ضیاءالحق، رئیس جمهور نظامی سابق پاکستان در دوران حکومت خود، زبان فارسی را از مدارس پاکستان لغو و زبان عربی را جایگزین آن کرد.

    قبل از ریاست جمهوری ژنرال محمد ضیاءالحق، مدارس پاکستان مجبور بودند از کلاس ششم تا هشتم، یک درسی از بین عربی، فارسی یا نقاشی انتخاب کنند. در دوران دولت نظامی ضیاءالحق، عربی اجباری شد و دروس فارسی و نقاشی به طور کامل حذف شدند. این تصمیم آسیب جبران ‌ناپذیری به دروس فارسی و نقاشی وارد کرد و دانش ‌آموزانی که پیش از این بیشتر زبان فارسی را می‌خواندند نیز از آن محروم شدند[v]،اما زبان فارسی هنوز در دانشکده ها و دانشگاه‌های پاکستان، تا سطح فوق دیپلم، به عنوان یک درس اختیاری تدریس می‌شود. پیش از این، زبان فارسی در مقطع فوق دیپلم و کارشناسی به عنوان یک درس اختیاری بود، در حالی که در مقاطع کارشناسی ارشد، پیش دکترا و دکترا به عنوان یک درس تخصصی تدریس می‌ شد،اما اکنون از کارشناسی تا دکترا یک درس تخصصی است و محصلین می توانند مقاطع کارشناسی ارشد، پیش دکترا و دکترا را به زبان فارسی بخوانند و مدرک کارشناسی، پیش دکترا و دکترای رشته زبان فارسی را اخذ نمایند.

   زبان فارسی به عنوان یک برنامه درسی توسط علما، به ویژه در مدارس دینی پاکستان تدریس می ‌شود. همچنین در برنامه درسی برخی از مدارس و دانشگاه‌ ها به آن اهمیت داده می‌ شود. بخش بزرگی از اشعار علامه محمد اقبال، متفکر مشهور پاکستان، به زبان فارسی است. این را می ‌توان از این واقعیت دریافت که ایران به دلیل علاقه علامه اقبال به اشعار فارسی، سعی کرده است او را به عنوان شاعر ملی خود اعلام کند، اما پاکستان تصمیم گرفته است که شاعر ملی خود را حفظ کند و وی شاعر مشترک دو کشور قرار گرفت.

    زبان فارسی در پاکستان بسیار محبوب است. با این حال، متأسفانه، از زمانی که زبان انگلیسی پس از سال ۲۰۰۱ میلادی در پاکستان قدرت گرفت، عشق به زبان فارسی در کنار سایر زبان ‌ها کاهش یافته است. با این حال، علما و افراد مرتبط با مدارس مذهبی پاکستان تا سر حد عشق به آن علاقه دارند، علما و دانشمندان اسلامی تسلط زیادی به این زبان دارند[vi]. کمتر روشنفکر، محقق، سیاستمدار، خطیب، معلم، مهندس یا پزشکی در پاکستان پیدا می ‌شود که در مکالمات خود از شعر یا ضرب‌ المثل فارسی استفاده نکند، حتی آن مردم پاکستانی‌ که عمر خود را در یک کشور عربی، بریتانیایی یا سایر کشورهای جهان گذرانده ‌اند، ناگزیر در طول مکالمه از شعر یا ضرب ‌المثل فارسی استفاده می‌ کنند.

     از شاعران قدیمی این منطقه گرفته تا همه شاعران معاصر پاکستان، همه و همه به زبان فارسی انس و الفت عمیقی دارند و اشعارشان به زبان فارسی موجود است که مردم آنها را قاب می‌کنند تا خانه‌ هایشان را تزئین کنند یا به خاطر می ‌سپارند و به عنوان منبعی برای پند و راهنمایی به نسل جوان خود به اشتراک بگذارند،حتی بسیاری از مادران پاکستانی، مانند مادر مرحوم عرفان صدیقی، استاد، نویسنده، سیاستمدار و دستیار ویژه سابق وزیر فرهنگ و میراث ملی پاکستان که اخیراً درگذشت، از فرزندانشان می‌خواهند اشعار فارسی شعرای فارسی از جمله، علامه اقبال را بخوانند و فرزندانی مانند این نویسنده فقید، کتاب ‌هایی تحت عنوان «مردمی که از ما جدا شده» می ‌نویسند و در آن رباعیات فارسی علامه اقبال و سایر شعرا را به یاد جدایی مادرانشان را گردآوری می‌کنند[vii]. این خود گواه بزرگی است بر اینکه مردم پاکستان علاقه‌ی وافری به زبان فارسی دارند و این زبان در نظر آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.

منابع:

کد خبر 25507

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 13 =